Monday, January 31, 2005

فتاس بنبيک الاطيب الاطهر - افتتاح وبلاگ در عید غدیر

باسمه تعالي

فتاس بنبيک الاطيب الاطهر – صلي الله عليه و آله – فان فيه اسوه لمن تاسي ... و احب العباد الي الله المتاسي بنبيه.

عرضت عليه الدنيا فابي ان يقبلها؛ و علم ان الله سبحانه ابغض شيئا فابغضه؛ و حقر شيئا فحقره و صغر شيئا فصغره. و لو لم يکن فينا الا حبنا ما ابغض الله و رسوله و تعظيمنا ما صغر الله و رسوله، لکفي به شقاقا لله و محاده عن امر الله.

عيدتون مبارک.

مدتهاست که تصميم دارم يه چيزهايي بنويسم در اين محيط مجازي؛ اما مشکل هميشگي من يعني مشکل پسندي (!) باعث ميشد که به اميد يه وقت و حوصله درست و حسابي اين کار رو به تعويق بندازم.

چند روز اخير بيشتر به فکر بودم که بالاخره هر جور شده شروعش کنم و بالاخره امروز ديدم که يه بهانه مناسب وجود داره: عيد غدير و چند تا جمله که از علي عليه السلام از تلويزيون شنيدم و رفتم سراغ نهج البلاغه.

فکر کردم که از اون "تقوي نامه" چي انتخاب کنم براي افتتاحيه! ديدم وصف پيامبر محبوب علي از زبان او ياد هر دو را زنده ميکنه. نمي خواستم طولاني بشه و گرنه داشتم همين جوري تا ته خطبه رو مينوشتم! خطبه 216 صبحي صالح.

تصميم داشتم يه سايت آبرومند تر از اين وبلاگ و کمي هم مفصلتر با يک دامنه شخصی راه بندازم، اما فعلا همين نقد را بگيرم گويا بهتر از نسيه است. شايد روزي به اون هم رسيدم.

ان شاء الله در روزهاي بعد به تدريج يخورده منسجم تر مينويسم که منظورم از راه انداختن اين وبلاگ چيه و چه جور چزهايي قراره اينجا بنويسم.

فعلا چيزي که براي خودم هم تازه روشن شده اينه که علي الظاهر قراره در خيلي موارد لحن اين نوشته ها همينجوري شکسته و محاوره اي باشه! جز اين باشه کار نوشتن سخت ميشه و شايد ادامه پيدا نکنه. بنابر اين براي استمرار داشتن کار، کمي از سخت گيري در نوشتن صرف نظر خواهم کرد.

اميدوارم که حميد عزيز هم - که با هم صحبت کرديم و گفته که ميخواد وبلاگش رو راه بندازه - نوشتن رو شروع کنه. درباره خواص وبلاگ داري بعدا خواهم نوشت ولي فعلا به بقيه دوستان هم پيشنهاد ميکنم همتي کنند و يه چيزهايي بنويسند و در معرض ديد و قضاوت ديگران قرار دهند، فکر ميکنم ضرر که نداره هيچ، فوايدي هم داره.

به اميد ديدار

امير

عيد غدير