Wednesday, May 09, 2007

چون گریزانی ز ناله خاکیان؟

شرح گل بگذار از بهر خدا
شرح بلبل گو که از گل شد جدا

کز کرشمه غمزه غمازه اي
بر دلم بنهاده داغ تازه اي

من حلالش کردم ار خونم بريخت
من همي گفتم حلال، او مي گريخت

چون گريزاني ز ناله خاکيان؟
غم چه ريزي بر دل غمناکيان؟

3 Comments:

At Wed May 09, 09:52:00 PM, Anonymous Anonymous said...

ای مرغ چمن از این قفس بیرون شو
فردوس تورا می طلبد مفتون شو
طاووسی و از دیار یار آمده ای
یادآورروی دوست شو، مجنون شو

 
At Sat May 12, 04:29:00 PM, Anonymous Anonymous said...

http://www.gazalvare.blogfa.com/

 
At Sat May 26, 02:57:00 PM, Anonymous Anonymous said...

YE DOST!

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
جانا به حاجتی که تورا هست با خدای
کاخر دمی بپرس که مارا چه حاجت است

 

Post a Comment

<< Home