Saturday, March 12, 2005

یک دسته بندی جالب

باسمه تعالی

نکته ای که می خواهم به آن اشاره کنم، یک دسته بندی جالب است که در مصاحبه روزنامه اقبال با دکتر سروش بیان شده بود. قبلا اشاره کرده بودم که دسته بندی از امورات حیاتی است! اساس علوم و منطق در همین دسته بندی هاست. هر چقدر ذهنی در دسته بندی امور تواناتر باشد، ذهن قویتری در تحلیل امور است. راهی برای تمرین این امر، دقت کردن در انواع دسته بندیهای منطقی است. این مورد را ببینید تا بعدا مثالهای دیگری هم برایتان بیاورم:

" پاره اي از حقايق هستند كه حتي اگر مفهومشان و تصورشان وجود نداشته باشد خودشان ميتوانند مستقلاً وجود داشته باشند. همه ما ميدانيم و معتقديم كه في المثل جاذبه ميان كرات و سيارات براي هميشه وجود داشته، اصلاً جزء لاينفك وجود ماده است. اما مفهوم جاذبه و تئوري مربوط به جاذبه تا زمان نيوتن وجود نداشت. همه ما ميدانيم كه در دل ماده، الكتريسيته وجود دارد ولي مفهوم الكتريسيته در جهان وجود نداشت تا اينكه توسط گالواني ابتدا در عضلات قورباغه كشف شد و به تدريج در جاهاي ديگر هم پا به عرصه وجود گذاشت و از اين قبيل بسيار بسيار ميتوان مثال زد. فلزات و شبه فلزاتي كه در دل زمين وجود داشته اند و هيچ كس از آنها خبر نداشت ولي امروز ما خبر داريم و تصور و مفهومشان نزد ما حاضر است. چه بسا ويتامينها در دل ميوه ها و سبزيها بودند و هيچ كس از آنها خبر نداشت و امروزه ما خبر داريم .امروز هم بسي چيزها هستند كه تصورشان نزد ما نيست و در آينده پيدا خواهند شد. اين بخش از مسأله روشن است. اما يك رشته از حقايق هستند كه اينها اصلاً تولد خارجيشان همراه و ملازم است با تولد مفهوميشان يعني وقتي پا به عرصه وجود ميگذارند، وقتي در عالم خارج و در جهان انسانها و در رفتار و روابط انسان ها ظاهر ميشوند كه پيشاپيش تصورشان و مفهومشان نزد انسانها پيدا شده باشد. به تعبير ديگر، گويي وجود خارجي آنها مرتبه نازله وجود مفهومي آنها است. يعني ابتدا مفهومشان در آسمان ذهن پيدا ميشود و بعد از عرش ذهن تنزل ميكنند و قدم به فرش عالم خارج ميگذارند و خودشان را به ديگران مينمايانند. در ابتدا ممكن است تصور شود اين حرف يك انديشه ايده آليستي است ولي با مثالهايي كه عرض ميكنم مقصود من روشن بلكه مدعاي من انشاءالله مدلل خواهد شد. شما مفهوم جنگ را در نظر بگيرد. جنگ چيزي است كه تا مفهومش پيدا نشود خودش هم پيدا نميشود. اگر دو نفر همين طور بدون اينكه بدانند چه ميكنند به طرف هم تير، گلوله و نيزه بپرانند و خوني كنند و يكديگر را زخمي كنند، اين اسمش جنگيدن نيست. جنگيدن درست وقتي تحقق پيدا ميكند كه ابتدا يك مفهومي و تصوري از جنگيدن و برانداختن رقيب در ذهن آدمي جوشيده باشد و بعد بكوشد كه اين معنا را در خارج تحقق ببخشد يك مفهوم روشنتر در زمان حاضر رأي دادن است. اگر كسي روي كاغذي چيزي بنويسد و تا بكند و در صندوقي بياندازد اين اسمش رأي دادن نيست. رأي دادن وقتي محقق ميشود كه انسان بداند رأي دادن چيست و يعني اين تأسيس حقوقي و اعتباري صورت گرفته باشد. تا نداند، هزار بار عملي را انجام بدهد كه شامل انداختن كاغذي در صندوق باشد، اين كار رأي دادن نميشود. كثيري از مفاهيم انساني اين چنين است مثل ازدواج كردن. هر قدر كه دو نفر مرد و زن به هم نزديك بشوند، هرگونه روابطي هم كه داشته باشند اين نامش ازدواج نيست. ازدواج وقتي است كه ابتدا مفهوم ازدواج متولد شده باشد. بعد دو نفر بكوشند كه در خارج اين مفهوم را محقق كنند. به تعبير ديگر ما نميتوانيم بگوييم كه قبل از اينكه آدميان به فكر ازدواج افتاده باشند، ازدواج در خارج وجود داشته است! اصلاً اين حرف بي معنايي است. يا قبل از اينكه مردم به فكر رأي دادن افتاده باشند، رأي دادن يك حقيقتي در خارج بوده است. اما همان طور كه گفتم قبل از اينكه مردم دستشان به الكتريسيته رسيده باشد يا قبل از اينكه عقلشان به جاذبه رسيده باشد، الكتريسيته و جاذبه وجود داشته اند. اين همان جايي است كه فيلسوفاني مثل ويتگنشتاين انگشت گذاشته اند و گفته اند زبان همان نحوه زندگي است. درست اينجا است كه زبان با زندگي روزمره عجين ميشود."

متن کامل مصاحبه را می توانید در لینک زیر بیابید:

http://www.drsoroush.com/Persian/Interviews/P-INT-13831215-Eghbal.html

1 Comments:

At Sat Mar 12, 12:32:00 PM, Anonymous Anonymous said...

با سلام
در مورد خیلی از مطالب شما قصد دارم که نکاتی را بنویسم که به مختصرش به عنوان کامنت بسنده می کنم وبه طورمفصل در وبلاگ خودم بحث می کنم شاید اینگونه بهتر باشد. در ضمن hoda59.blogspot.com آدرس وبلاگم اینه تا یادم نرفته:
که البته آنقدر کامل وگویا نیست اما شاید برای شروع بد نباشد.به هر حال اینگونه شروع کردیم تا ببینیم چه می شود.در واقع برای ثبت این وبلاگ خودم را با آب آتیش زدم ،تازه آخرش هم این شد ...
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهوده،به از خفتگی
امید است که در این زمینه هیچ کمکی را از من دریغ مدارید...
در ضمن ازبابت لینک مصاحبه با دکتر سروش هم ممنون. مثل همه مصاحبه هایش خواندنی بود.
اما در مورد دسته بندی کردن امور: هر کسی بنا به عقل و انتظارات خود از زندگی وامیدها وخواهشهای معقول وغیر معقول خود ،دسته بندی خاص خود را دارد.که هر کس برای اولیتها و دسته بندی خود دفاعی و سخنی دارد.اما بعضی از آدمها فی البداهه در دسته بندی امور مشکل دارند،یعنی اینکه نه با اصول اولیه دسته بندی مسائل آشنائیتی دارند ونه اصلا به مهم و حیاتی بودن این مسئله واقفند...در هر صورت هر کسی نحوه زندگی خود را انتخاب می کند ،بعضی ها هم بدون هیچ انتخابی فقط زندگی می کنند...
" افحسبتم انما خلقنکم عبثا و انکم الینا لا تر جعون"
ومن الله التوفیق وعلیه التکلان

 

Post a Comment

<< Home