در باب عدل و داد و جور و بیداد
برو خوشه چین باش سعدی صفت
که گرد آوری خرمن معرفت
به بهانه ظلمی که بر خاندان اهل بیت رفته، از خرمن معرفت اصحاب فرهنگ، خوشه هایی تقدیمتان می کنم.
از امام علی علیه السلام شروع کنیم، پر مغز ترین مطلبی که در این باب یافتم:
روز عدل که بر ظالم می رود، سخت تر است از روز جور که بر مظلوم می رود.
عبارات زیر را از سعدی بشنوید که واعظی حقیقتا شیرین سخن است، از آن جنس که موعظه اش به دل می نشیند:
" آورده اند که نوشین روان عادل را در شکارگاهی صیدی کباب کردند و نمک نبود. غلامی به روستا رفت تا نمک آرد. نوشیروان گفت: نمک به قیمت بستان تا رسمی نشود و ده خراب نگردد. گفتند از این قدر چه خلل آید؟ گفت بنیاد ظلم در جهان اول اندکی بوده است، هر که آمد بر او مزیدی کرده تا بدین غایت رسیده.
اگر ز باغ رعیت ملک سیبی خورد
برآورند غلامان او درخت از بیخ"
"دل زیر دستان نباید شکست
مبادا که روزی شوی زیردست"
"به مردی که مُلک سراسر زمین
نیرزد که خونی چکد بر زمین"
این بیت را هم از حکیم ناصر خسرو قبادیانی داشته باشید که سخن حکیمانه ایست:
"خلق جهان یکسره نهال خدایند
هیچ نه بشکن تو این نهال و نه برکن"
ابیات زیر هم از مواضع مختلف شاهنامه فردوسی است که کمتر مورد توجه این زمانیان است، شاید به خاطر اینکه زبانش کمی از زبان روزمره ما فاصله دارد. ولی در هر حال حیف است که فرهیختگان (!) با او آشنایی نداشته باشند:
"نگر تا نیازی به بیداد دست
نگردانی ایوان آباد، پست
به کردار بد هیچ مگشای چنگ
براندیش از دوده و نام و ننگ
کسی کاو به جنگت نبندد میان
چنان ساز کز تو نبیند زیان
که نپسندد از ما بدی، دادگر
سپنج است گیتی و ما بر گذر
به هر کار، با هر کسی داد کن
ز یزدان نیکی دهش، یاد کن"
"اگر داد ده باشی ای نامجوی
شوی بر همه آرزو کامجوی
ز خود داد دادن به هر نیک و بد
به از هر چه گویی به نزد خرد"
"دل و پشت بیداد را بشکنید
همه بیخ و شاخش ز بن برکنید
به داد و دهش دل توانگر کنید
از آزادگی بر سر افسر کنید
که گیتی نماند و نماند به کس
بی آزاری و داد جوئید و بس"
در انتها هم این سخن رندانه را مجددا از سعدی بشنوید که هر چند من با آن چندان موافق نیستم، ولی در هر حال بیان ظریفی در دفاع از سختگیری با اهل ظلم است. "با همه کس مدارا، جز با دشمنان مدارا!"
"بگفتیم در باب احسان بسی
ولیکن نه شرط است با هر کسی
بخور مردم آزار را خون و مال
که از مرغ بد، کنده به پرّ و بال
برانداز بیخی که خار آورد
درختی بپرور که بار آورد
جفا پیشگان را بده سر به باد
ستم بر ستم پیشه عدل است و داد!"
3 Comments:
سلام
تو نظرات متن قبل "امیر" کیه؟
محقق؟
این امیری حسین... رجز غلام امام حسینه. خیلی قشنگه. هر کی میره میدان رجز در ثنای خودش میخونده و این غلام فقط از امام گفته که " امیری حسین فنعم الامیر...." بغضی هام اینطورین دیگه
در ضمن امیر احتمالا محقق ، یه بار بنویسی کافیه.. لازم نیست دوبار بنویسی. مثلا میخوای بگی محمه ( حیف که صاحابش گفته به کسی دیگه تیکه نندازید!) و الا میگفتم..... محمد
اون مطلب رو خودم نوشته بودم، توی اولی لینک مقاله اقای مطهری رو یادم رفت بگذارم، و چون ظاهرا نمیشه کامنت ها رو ادیت کرد، کلش رو دوباره نوشتم تا قبلی رو پاک کنم . مهلت نمی دی که! در ضمن مهم رو غلط نوشتی، این به اون تیکه ای می خواستی بندازی در! با عرض معذرت - برای اینکه مطمئن بشی، امیر عنبرانی
چیه به من گیر دادی ؟؟؟
اینم عواقب کامنت دادن در حضور محمد
Post a Comment
<< Home