مجاهدت با نفس باید کرد و شفقت بر خلق باید داشت
باسمه تعالی
بیا تا زین سپس دلشاد باشیم
چــو مرغـان هوا آزاد باشیم
خوشا مرغی که در بند قفس نیست
بجــــــز آزادگان دلشـاد کس نیست
یقین دارم که بسیاری از سختگیری های رایج میان ما، روا نیست!
مطمئنم که زندگی باید عملا برایمان بسیار ساده تر از آن باشد که هست.
اما آیا نظرا هم باید زندگی را ساده گرفت؟
لابد نباید حکم عام صادر کرد. حتما در اینجا هم دسته بندی به کمکمان می آید.
در زندگی عملی روزانه در چه مواردی باید سخت گرفت؟
یک اصل کلی اینست : با خود باید سخت گرفت و بر دیگران آسان. مجاهدت با نفس باید کرد و شفقت بر خلق باید داشت.
اما این حل ماجرا نیست؛ با خود هم همیشه باید سخت گرفت؟
اینجاست که سر و کله عقل پیدا می شود؛ موجودی که حتی در مورد خودش هم نمی توان بی حضورش سخن گفت!
از اینجا کم کم مشکل شروع می شود. مگر نگفتم که بسیاری از سختگیری های رایج میا ما روا نیست؟ پس چرا باید با خود سخت گرفت؟
قبل از اینکه وارد جزئیات شوم یک ملاک عملی جسورانه معرفی می کنم ببینید با آن موافقید؟ به نظرم هر جا که دیدیم کار سخت شده است، باید احتمال بدهیم که داریم اشتباه می کنیم: موضوع، واقعا اهمیت آن مقدار سخت گیری را ندارد! به همین سادگی! امتحان کنید ببینید اینطور نیست؟
اما کجاها باید سخت گرفت؟ باز هم یک ملاک جسورانه؟ بله؛ همان ملاک قبلی: هر جا دیدیم کار خیلی ساده است باید احتمال دهیم که شاید واقعا نباید به این سادگی باشد! امتحان کنید خواهید دید که در بسیاری موارد همینطور است!!
1 Comments:
سلام
با اینکه حرفت معقول به نظر میرسه اما تصور میکنم که خیلی آسون گرفتی ...
.
.
ولی با شعرت حال کردم میدونی که یاد جی افتادم
یاد باد آن روزگاران ، یادباد
امیر
Post a Comment
<< Home