Thursday, March 17, 2005

نرم نرمک می رسد اینک بهار

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک

آسمان آبی و ابر سپيد
برگهای سبز بيد

عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد

خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می رسد اينک بهار
خوش به حال روزگار

خوش به حال چشمه ‌ها و دشتها
خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها

خوش به حال غنچه‌های نيمه‌باز
خوش به حال دختر ميخک که می خندد به ناز

خوش به حال جام لبريز از شراب
خوش به حال آفتاب

ای دل من گرچه در اين روزگار
جامه رنگين نمی‌ پوشی بکام
باده رنگين نمی ‌بينی به جام

نقل و سبزه در ميان سفره نيست
جامت از آن می که می ‌بايد تهی است

ای دريغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسيم
ای دريغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دريغ از ما اگر کامی نگيريم از بهار

گر نکوبی شيشه غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ

فریدون مشیری

.

1 Comments:

At Thu Mar 17, 11:00:00 AM, Blogger هدی said...

بهار آمد برفها را نقطه چین کرد
خنده به دلمردگی زمین کرد
با آرزوی سالی خوب و سرشار از موفقیت برای شما وخانواده
بهاری باشید وسبز

 

Post a Comment

<< Home