Friday, August 04, 2006

مناجات

از دعای صباح علی علیه السلام:

خداوندا! چگونه می بینی وضع مرا؟ آیا فقط به خاطر پاره ای از آرزوها و خواهش هاست که به سوی تو امده ام؟ یا به دلیل اینکه مبتلا به درد فراق شده ام رو به سوی تو آورده ام؟

گناهانی که بین من و تو جدایی انداخته، مرا دردمندانه به سوی تو روان کرده است. افسوس که نفس من بر مرکب هوس سوار است...

خدایا! این مسکین را که از گناهان گریخته و به تو پناهنده شده، دست رد بر سینه اش می زنی؟

خدایا! این هدایت جو را که به طلب هدایت به سوی تو روان شده، بی نصیب می گذاری؟

خدایا! این تشنه را که بر آبگیر های لطف تو پا نهاده، تشنه باز می گردانی؟

چنین انتظاری از تو نمی رود! چرا که در دل قحطی ها و خشکسالی ها، چشمه های لطف تو همچنان جوشان است...

1 Comments:

At Sun Aug 06, 09:54:00 AM, Anonymous Anonymous said...

Ye dost!
خسته ام از آرزوها، آرزوهای شعاری
شوق پرواز مجازی، بالهای استعاری
لحظه های کاغذی را، روز و شب تکرار کردن
خاطرات بایگانی، زندگی های اداری
آفتاب زرد و غمگین، پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین، آسمانهای اجاری
با نگاهی سرشکسته، چشمهای پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری
صندلی های خمیده، میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده، گریه های اختیاری
عصر جدول های خالی، پارکهای این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری
:رونوشت روزها را، روی هم سنجاق کردم
شنبه های بی پناهی، جمعه های بی قراری
عاقبت پرونده ام را، با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی، باد خواهد برد باری
روی میز خالی من، صفحه باز خوادث
در ستون تسلیت ها، نامی از ما یادگاری

 

Post a Comment

<< Home