Friday, July 28, 2006

دعا

از نامه امام علی علیه السلام به فرزندشان امام حسن بخوانید:

بدان که همان کس که ذخائر آسمانها و زمین را در دست دارد، به تو اجازه دعا کردن و ضمانت اجابت کردن داده است. نه تنها اجازه، که تو را فرمان داده است تا او را بخوانی تا حاجتت را برآورد و از او طلب ترحم کنی تا بر تو رحم آورد و میان خود و تو حاجبی ننهاده است و تو را به شفاعت شفیعی واننهاده است و تو را در صورت ارتکاب کار زشت، از توبه منع نکرده است و عذاب را پیش نینداخته و به رسوا کردن تو ـ وقتی که جای رسوایی است ـ دست نبرده و در قبول انابه تو سخت گیری نکرده و به سبب گناه بر تو تنگ نگرفته و تو را از رحمت خود نومید نکرده است...

خداوند در توبه را به روی تو گشوده است. هر گاه او را بخوانی بانگ تو را می شنود و اگر با او نجوا کنی، از نجوای تو با خبر می شود. مجال داری که حاجت خود را با او در میان بگذاری و سفره دلت را پیش وی باز کنی و اندوه های خود را با او بگویی و از او در امور خود اعانت بطلبی و از خزائن رحمتش چندان طلب کنی که دیگران را در عطای آنها توانایی نیست...

این خدای غنی، کلید خزائن خود را در دست تو نهاده است، یعنی به تو اذن درخواست کردن داده است، می توانی از او بخواهی تا درهای رحمتش را بر تو بگشاید. هر گاه که بخواهی می توانی ابرهای رحمت او را به باریدن بر خود فراخوانی...


دیده اید که گاهی سخن گفتن با کسی را خوش نمی داریم؟ هر چه می کنیم با کسی هم سخن شویم، نمی شود؟ چرا اینگونه است؟ جز این است که موانستی و مجانستی با او احساس نمی کنیم؟ آری، همنشینی و هم سخنی با کسی، و از آن انس و مخاطبه لذت بردن، مسبوق به دل بردگی است. باید دلی برده شود تا شوق گفتار پدید آید. دلبردگی و محبت است که رغبت سخن گفتن را در آدمی زنده می کند:

همه جمال تو بینم چو چشم باز کنم
همه شراب تو نوشم چو لب فراز کنم

حرام دارم با دگران سخن گفتن
و چون حدیث تو آید، سخن دراز کنم


همه سخنان لطیفی که با خدا گفته شده است، معلول دلبردگی خدا از گویندگانش بوده است. اگر آن دلربایی نبود، اگر گوشه جمالی به ادمیان ننموده بود، قول و غزل های دل انگیز پدید نمی آمد:

گر عشق نبودی و غم عشق نبودی
چندین سخن نغز که گفتی؟ که شنودی؟

ور باد نبودی که سر زلف ربودی
رخساره معشوق به عاشق که نمودی؟


اینکه خدا به ما اذن دعا و همسخنی با خود را ـ آنچنان که در سخن علی آمده ـ داده است، یک معنایش این است که رحمت خدا طالب آن است که ادمیان از درگاهش طلب رحمت کنند:

بانگ آبم من به گوش تشنگان
همچو باران می رسم از آسمان

بَر جَه ای عاشق، برآور اضطراب
بانگ آب و تشنه و آنگاه خواب؟؟


آنچه به ما آموخته اند این است که این در را با امید بکوبیم. هم به کوفتن در فرمان آمده است، هم به داشتن امید. سرمایه ما در این عالم همین امید است. کسی که ناامید است و از سر نومیدی هیچ دری را نمی کوبد، از زندگان نیست. زندگی، کوفتن در و امیدوار بودن است:

حمد لله، کین رسن آویختند
فضل و رحمت را به هم آمیختند


ریسمان امید در این عالم بهترین و مبارک ترین آویزه ایست که آدمیان به آن درآویزند و خود را بالا بکشند تا به درهای آسمان برسند و دق الباب کنند. خداوند این امید را به ما داده است، چرا از آن حسن استفاده نکنیم؟


(بخشی از مطالب برگرفته از حکمت و معیشت عبدالکریم سروش است)

3 Comments:

At Fri Jul 28, 03:18:00 PM, Anonymous Anonymous said...

كاش يه اتفاق خيلي خوب بيافته. خيلي وقته همه چي فقط کمی خوب بوده. يه ذره بهتر.. خدايا براي تو كه كاري نداره.. خسيس نباش لطفا....

 
At Fri Jul 28, 03:27:00 PM, Anonymous Anonymous said...

کمکم کن کمکم کن ای بهترين معبود کمکم کن تا تن شکسته م و زخم دلم خوب بشه کمکم کن راه اشتباه رو نرم کمکم کن بار ديگر ستاره مو رو آسمون تيره شب سنجاق کنم مهلت پرکشيدنو ازم نگير اين مهربان ترين مهربانان

کمکم کن تو اين شبها که شب خود شکستنه اشکهام به داد چشمام برسن . خدايا ناله های نيازمندان را بی جواب مگذار ناله هايی که از غرور آسمان می گذرند و به تو می رسند .خدايا به داد همه نيازمندانت برس

 
At Wed Aug 02, 11:53:00 PM, Anonymous Anonymous said...

وقتی دلت می گیره،وقتی حس می کنی هیچکس نیست که شنوای رازهای مگو و صندوقجه سر به مهر دلت باشه،وقتی حس می کنی تنها ترین تنهای روی زمینی ، همون موقع است که ندایی از درونت ، از عمق و جودت تو رو به اون بی انتها به بیکران هستی وصل می کنه و ندای ارجعونی سر می ده و با آغوش باز و گوش شنوا پاسخگوی همه اسرارت می شه که حتی خودت هم ازش بی خبر بودی
تازه می فهمی که همیشه به بی همتا ترین دوستت تکیه داشتی و با او بی نیاز از همه هستی

خدایا
با تو همیشه سر مستم و بی تو سرشار از غم و اندوهم

مرا به دیگری وا مگذار که سخت به تو محتاجم
الهی هب لی کما الا نقطاع الیک

تندگویان

 

Post a Comment

<< Home