Friday, February 03, 2006

به پیامبر خود تأسی کنید

1- در بروز رسانی مطالب اینجا وقفه ای افتاده است که دلیلش تکراریست! عذرم را از ذکر مکرر آن بپذیرید.

2- یک سال از شروع وبلاگ نویسی می گذرد. همچنان در اندیشه راه اندازی سایت مستقلی هستم که در آن بتوان تنوع بیشتری به مطالب داد. اگر کسانی از دوستان عزیز باشند که همراهی کنند، می توان یک نوع وبلاگ دسته جمعی به راه انداخت با یک نام و آدرس مشترک. این امر البته بعضی جوانب شبه حقوقی (!) هم دارد که باید در نظر گرفت.

3- آغاز این وبلاگ مصادف بود با عید غدیر سال گذشته. قصد داشتم در این سالگرد قمری، مطلبی دو منظوره بنویسم که ننوشتم. بد نیست اقلا از همان مطلب سال گذشته، عباراتی از نهج البلاغه برایتان نقل کنم:

فتاس بنبيک الاطيب الاطهر – صلي الله عليه و آله – فان فيه اسوه لمن تاسي ... و احب العباد الي الله المتاسي بنبيه.

عرضت عليه الدنيا فابي ان يقبلها؛ و علم ان الله سبحانه ابغض شيئا فابغضه؛ و حقر شيئا فحقره و صغر شيئا فصغره. و لو لم يکن فينا الا حبنا ما ابغض الله و رسوله و تعظيمنا ما صغر الله و رسوله، لکفي به شقاقا لله و محاده عن امر الله.

4- مطلب قبلی، تکمله ای دارد که قدری مفصل است. در واقع پرسش مقدری هست که کسی نپرسید! پرسشی که در نهایت به یک مسأله دامنه دار و قدیمی، اما آشنا و مبتلا به، ختم می شود که همان مسأله یا شر است. در فلسفه دین، بحثی هست به این نام که در واقع از استدلالات ملحدین در برابر الهیون است. اگر دنیا در ید قدرت با کفایت موجودی عالم و قادر و خیراندیش است، چرا شرور و بدی هایی غیر قابل انکار در آن وجود دارند؟ این از تقریر ساده آن مساله فلسفی. اما همچون معمول، آنچه برای من از حل معماهای صرفا فلسفی جذاب تر است، در آمدن از پارادوکس های عملی در زندگی روزمره و تنظیم ذهنیت هایمان با منظومه واقعیاتی است که ما را احاطه کرده است. امیدوارم به زودی این مطلب را بنویسم.

5- باز هم سال جدید قمری با محرم شروع شد! و باز هم من و این واقعه که خودش و حواشی تاریخی ـ اجتماعی اش، مرا حیرت زده می کند! راستی باز هم کسی هست که با من شام غریبان را غریبانه در تاریکی و سرمای شبانگاهی کوه، همراهی کند؟!

(این چند بیت را هم ببینید.)

13 Comments:

At Sat Feb 04, 08:13:00 AM, Anonymous Anonymous said...

Ye dost!
به به؛ به چه عجب!
قبول زحمت فرمودید.
اگر احیاناً وقت کردید سوالای منم جواب بدین.

 
At Sat Feb 04, 08:13:00 AM, Anonymous Anonymous said...

Ye dost!
به به؛ به چه عجب!
قبول زحمت فرمودید.
اگر احیاناً وقت کردید سوالای منم جواب بدین.

 
At Sat Feb 04, 09:22:00 AM, Blogger amir said...

سوالات شما چی بودند؟

 
At Sat Feb 04, 09:29:00 AM, Anonymous Anonymous said...

Ye dost!
توی کامنت های مطلب ابن الوقت نوشتم!
راستی شما کامنت هاتونم نمی خوانید.
چه نظر لطفی!!!!!

 
At Sat Feb 04, 09:43:00 AM, Blogger amir said...

مطلبی که در اون کامنت نوشته بودید این بود:

قرار بود كه درباره مطالب هدي خانم در رابطه با كامنت هاي من مطلب بنويسيد !
پس چي شد ما بي صبرانه منتظريم
فقط لطف كنيد از قلم نندازيد چرا ايشون فرموند ديالوگ محافظه كارانه و نابرابر!!!؟؟؟؟
بي زحمت معني اون دو بيت عربي ام بنويسيد.

چرا من باید در مورد مطالب هدی خانم مطلب بنویسم؟ ایشون گفته اند دیالوگ محافظه کارانه و نابرابر، خوب از خودشون بپرسید چرا اینو گفتن؟ من بی تقصیرم! البته محافظه کار بودن شما را من قبول دارم، علتش را هم همان ابتدا نوشتم. اما نابرابر بودن را از خودشان بپرسید.
معنی اون دو بیت عربی را هم ایضا از نویسنده بپرسید، بنده سواد غربیم برای خودم هم کفایت نمی کند، چه رسد به ترجمه برای دیگران

 
At Sat Feb 04, 09:53:00 AM, Anonymous Anonymous said...

Ye dost!
اولا که در قسمت چند مطلب نوشته بودید که...می خواسته ام بنویسم ؛در مورد مطلب نه چندان اخیر هدی خانم در مورد کامنت های یک دوست که من باشم که بسیارواضح است که هیچی ننوشتید.
بگذریم
دوما اگر می خواستم جوابم و از ایشون بگیرم بلد بودم
سوماً شما چرا انقدر بی حالید!

مثل اینکه اصلاً حال و حوصله بحث و ...ندارید برعکس من!
راستی چندتا عکس کهکشانی دارم چه جوری براتون بفرستم!

 
At Sat Feb 04, 10:00:00 AM, Blogger amir said...

بین اون دو عبارت، یک ویرگول کوچولو وجود داشت که هر چند ناقابل بودف اما معنیش این بود که در مورد هر کدوم از اونها می خواستم یه مطلب جدا بنویسم
حال و حوصله بحث هم دارم، تا بحث در مورد چی باشه! عکس رو هم میتونید برام میل کنید.
anbarani@gmail.com

 
At Sat Feb 04, 11:04:00 AM, Anonymous Anonymous said...

Ye dost!
ببخشیدا،
اما اینا بهانه است
چه با ویرگول چه بدون اون منظورتون این بوده که در مورد اون موضوعات مطلب می نویسید.که از زیرش شانه خالی کردید.
در مورد پاراگراف دوم !
موضوع بحث و شما پیشنهاد کنید تا دوطرف بتونیم درجه حوصله؛ اطلاعات و ...همدیگر و محک بزنیم.
راستی میل شما رو هم داشتم فقط می خواستم ببینم شما چقدر رو راستید!

 
At Sat Feb 04, 06:52:00 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام
یاد محرم دو سال پیش بخیر
شاید باور نکنید اما هنوز صدای شمشیر و داد و آه و ناله هایی که در کربلا بوده و من هم با همین دوتا گوش خودم شنیدم، توی سرم مونده
چه قدر اون شبی که در کربلا نگهم داشتند هولناک و درعین حال باصفا بود
امسال هنوز نفهمیدم که محرم شده
اما واسه تنبیه کردن خودم بابت این بیخیالی احمقانه که ناشی از روزمرگی هست،من حاضرم.کچا میخوای بری؟به من هم خبر بده
گرچه سلیقه هامون فرق میکنه اما ظهر عاشورا، باید برای یکسال انرژی ذخیره کرد
اونم با اشک ریختن و عزاداری شاید عامیانه.البته اگر این مداحهای بیسواد وسط روضه حال آدم رو نگیرن

 
At Sun Feb 05, 09:21:00 AM, Anonymous Anonymous said...

Ye dost!
سلام
دیروز ناراحتتون کردم؟

 
At Tue Feb 07, 08:11:00 AM, Anonymous Anonymous said...

Ye dost!
واقعا چی می شد اگه....
چي مي شد اگه خدا امروز وقت نداشت به ما بركت بده چرا كه ديروز ما وقت نكرديم از او تشكر كنيم
چي مي شد اگه خدا فردا ديگه ما را هدايت نمي كرد چون امروز اطاعتش نكرديم
چي مي شد اگه خدا امروز با ما همراه نبود چرا كه امروز قادر به دركش نبوديم
چي مي شد ديگه هرگز شكو فا شدن گلي را نمي ديديم چرا كه وقتي خدا بارون فرستاده بود گله كرديم
چي مي شد اگه خدا عشق و مراقبتش را از ما دريغ مي كرد چرا كه ما از محبت ورزيدن به ديگران دريغ كرديم
چي مي شد اگه خدا فردا كتاب مقدسش را از ما مي گرفت چرا كه امروز فرصت نكرديم آنرا بخوانيم
چي مي شد اگه خدا در خا نه اش را مي بست چون ما در قلبهاي خود را بسته ايم
چي مي شد اگه خدا امروز به حرفهايمان گوش نمي داد چون ديروز به دستوراتش خوب عمل نكرديم
چي مي شد اگه خدا خواسته هايمان را بي پاسخ مي گذاشت چون فراموشش كرديم.
و چي مي شد اگه...
و چي مي شه اگه ما از اين مطالب به سادگي بگذريم ؟!!

 
At Tue Feb 07, 11:21:00 AM, Anonymous Anonymous said...

To: ye doste
اين مطالب را از گروه دريم لند برداشت كرديد. بي زحمت منبعش را هم مي نوشتيد

 
At Tue Feb 07, 02:57:00 PM, Anonymous Anonymous said...

Ye dost!
سلام
عزیز دل ...
اصلا مهم نیست من این مطلب و از کجا کش رفتم
مهم طبع بسیار لطیف و ذوق بسیار سرشار بنده است که باید مورد توجه قرار بگیرد. (البته حسن های بسیار دیگری که برای جلوگیری از ریا از ذکر آنها خودداری می کنم)در ضمن این به جای سپاس گذاری شماست که دارم جور صاحب این وبلاگ و می کشم و هرزچندگاهی یه مطلبی می نویستم که شاید ایشون یه نظر لطفی نشان بدن
که صد افسوس که انگار نه انگار...
راستی التماس دعا

 

Post a Comment

<< Home