1انتخابات
کلی موضوع درباره انتخابات در ذهنم هست که دلم می خواست زودتر از اینها بنویسم که نشد.
بطور خیلی خلاصه چند مطلب رو در این مورد می نویسم. خیلی استدلالی هم نیست، چون مجال گفتن استدلال های همه حرفها رو الان ندارم. هر مطلبی که به نظر دوستان عجیب و غیر منطقی یا نادرست اومد حتما بنویسند تا با هم بیشتر تبادل نظر کنیم.
1- تحریم یا شرکت؟
من معتقد به شرکت همیشگی در انتخابات نیستم. وظیفه شرعی هم نیست. اصولا از جنس موضوعاتیست که به نظرم در این دوره، مصداق حکم شرعی حلال و حرام نمی شود و در نهایت و با تسامح می توانم بگویم در دایره مباحات است. این یک "حق" شهروندیست ولذا این حرف که "باید" از حق خود استفاده کنید یا استفاده از این "حق" ، "تکلیف" شماست، اصولا حرفهای غیر منطقی هستند.
در این انتخابات در مجموع من معتقدم شرکت در انتخابات بر تحریم ترجیح دارد. اصولا تحریم انتخابات در ایران اولا مشروعیت نظام را چندان "بحرانی" نمی کند (به دلایل مختلف و از جمله اتکای حکومت برای اداره کشور به نفت و نه به مردم ) و ثانیا اگر هم بکند، بعدش معلوم نیست چیز بهتری عاید مملکت بشه. البته در مواردی می توان از این حربه تحریم استفاده کرد اما نه به قصد تضعیف مشروعیت، بلکه به قصد اعلام نظر مخالف به حاکمان. همان کاری که من در انتخابات مجلس هفتم کردم.
2- اوضاع کلی تبلیغات!
در این زمینه چند نکته جالب برای من هست:
· به جز معین و کروبی، دیگران اشاره ای به سیاست نمی کنند.
· به جز معین ، اصلی ترین و پر رنگ ترین حرف همه، معیشت مردم است.
· به جز معین و کروبی و هاشمی، همه جوری حرف می زنند که گویی همه دولتهای گذشته خواب بوده اند و هیچ کاری نکرده اند.
· تاکید احمدی نژاد بر ساده زیستی، سلامت مالی و مردمی بودن است و رایی بین افراد نا امید از سیاست و سیاست بازان و افراد مذهبی دارد.
· تاکید قالیباف بر جوان گرایی و "جوان پسندی" است. مطمئنم رای بخش عمده ای از رای اولی ها خصوصا دختران دبیرستانی را دارد. کارهای تبلیغاتی اش هنری و حساب شده است. ظاهر اسپرت و حرف زدن سریع و پر حرارت او هم به بهترین نحو در تبلیغات تصویری و تلویزیونی به کار گرفته شده است.
· تاکید معین بر ادامه رادیکال تر اصلاحات است. تبلیغات او بیشتر توسط هوادارانش یصورت رو در رو با سخنرانیهای فراوان در همه جای کشور است. به گمانم بیش از هزار سخنرانی در یکی دو ماهه اخیر توسط هوادارانش در نقاط مختلف کشور انجام شده است. کارهای هنری ستادش هم هر چند از نظر حجم کمتر از قالیباف است اما از نظر زیبایی قابل توجه هستند. یک نکته دیگر هم کارهای ابتکاری آنهاست. تشکیل ستاد نسیم (نسل سومی های یلریگر معین) و برنامه هایی که جوانان عضو این ستاد برگزار کرده و می کنند، از جمله برنامه پاسداشت آزادی در میدان آزادی و برنامه های صحبت رو در رو با مردم در میادین شهرها ، عمده ترین ابتکار هوادارن معین است.
· هاشمی طبیعتا حرف "ویژه" ای نمی زند. از امکانات خاص خودش هم استفاده می کند، مثلا برگزاری برنامه هایی با حضور هنرمندان و خوانندگان و ورزشکاران در بعضی از ستادهایش.
· از دیگران طرف نظر می کنم. هر چند بین آنها هم نکات جالبی وجود دارند.
3- چند خبر:
· آرای معین در بین قومیت ها و اهل سنت رشد قابل توجهی کرده است و به هاشمی نزدیک شده است.
· آرای احمدی نژاد هم رشد کرده است، در حالیکه آرای لاریجانی رشدی نداشته است.
· ظاهرا قرار است لاریجانی کناره گیری کند، چرا که خطر معین برایشان جدی شده است. باز هم ظاهرا قرار نیست به صراحت به نفع کسی کناره گیری کند، ولی امیدشان اینست که یا آرای او به هاشمی تعلق بگیرد و در دور اول کار به نفع او تمام شود، یا به قالیباف تعلق بگیرد و از معین جلو بیفتد و با هاشمی به دور دوم برود.
4- چند نکته در مورد هاشمی
نظرات تند را در مورد او قبول ندارم. علی رغم ایرادات جدی که به او دارم، به حسن نیتش و سلامت نسبی او ایرادی ندارم. او را فردی دلسوز به حال مملکت و مردم می دانم. خدمات خوبی هم داشته است. اهل سواستفاده هم نبوده یا حداقل بیشتر از دیگران نبوده! او و خصوصا فرزندان و اطرافیانش فرزندان پیغمبر نیستند، اما قارون و فرعون هم نیستند! به نظرم حسابهای سوییس و سزمایه گذاری در دوبی و کیش و شمال و ... در مورد او و فرزندانش تهمتهای بی اساسی هستند. او را فرد قدرت طلبی هم نمی دانم، هر چند فرد قدرتمندی هست. شرکتش در انتخابات مجلس ششم و انتخابات حاضر را هم از سر خیر خواهی اش برای مردم و مملکت می دانم؛ اما با همه اینها به او رای نمی دهم!! در اندیشه او، اعتدال معنی متفاوتی دارد با آنچه در عرف جامعه هست. روش های حکومت داری او هم با معیارهای دموکراتیک سازکار نیست و از جمله به هیچ وجه شفاف نیست. به نحوی حکومت او قائم به فرد است. به تمثیل می توان گفت که گویی از مردم مشارکت نمی طلبد بلکه نشستن و صبر و نظاره کردن و ان شاءالله در نهایت بهره بردن از حاصل تلاش حکومت را می طلبد. او راه حل تشتت و تفرقه کشور را در پیدا شدن فردی که با تعریف خودش اهل تعادل باشد، و البته با روش های سنتی بتواند تشتت ها را کمتر کند، می داند.
در هر حال بطور خلاصه می گویم که شخصیتش را قبول دارم (بطور نسبی)، اما روشهای حکمرانی و بعضی از افکارش را قبول ندارم. از زحماتش سپاسگذارم ولی باید بازنشسته شود و از قدرتش در حاشیه، به نفع مردم استفاده کند. در نهایت دلم هم برای او می سوزد اگر رای نیاورد!
1 Comments:
سلام
می خواستم نکاتی را بنویسم که صرف نظر کردم و در واقع مصلحت در ننوشتن آنهاست ... اما شما هم اصلا معلوم نیست که ... هیچی
به هر حال موفق باشید
Post a Comment
<< Home