Wednesday, May 25, 2005

تو مرهم نهی بر دل خستگان

چه خوش گفت درویش کوتاه دست
که شب توبه کرد و سحرگه شکست

گر او توبه بخشد، بماند درست
که پیمان ما بی ثبات است و سست

به حقت، که چشمم ز باطل بدوز
به نورت، که فردا به نارم مسوز

تو یک نوبت ای ابر رحمت ببار
که در پیش باران نپاید غبار

ز جرمم در این مملکت جاه نیست
و لیکن به ملکی دگر راه نیست

تو دانی ضمیر زبان بستگان
تو مرهم نهی بر دل خستگان





دوستی را که به عمری فرا چنگ آرند، نشاید که به یکدم بیازارند.

شنيدم كه مردان راه خدا
دل دشمنان را نكردند تنگ‏

تو را كى ميسّر شود اين مقام
كه با دوستانت خلاف است و جنگ

* * *

پیامبر عزیز ما فرمود:

ثلاث من کنوز البر: صل من قطعک، و اعط من حرمک، و احسن الی من اساء الیک.

سه چیز از گنجینه های نیکوکاریست: بپیوند با کسی که از تو بریده است؛ ببخش به کسی که تو را محروم کرده است و نیکی کن به کسی که به تو بدی کرده است.

بدى را بدى سهل باشد جزا
اگر مردى أحسِنْ إلى مَنْ أسا



3 Comments:

At Thu May 26, 09:43:00 AM, Blogger هدی said...

سلام
وقتی که مطلبتون را خوندم یاد حکایتی که از مولانا نقل می کنند افتادم:ا
روزی مولانا در گذر از کویی ،دو تن را در حال نزاع دید . یکی به دیگری پرخاش می کرد که اگر به من یکی گویی،هزار بشنوی . مولانا رو به آن دیگری کرد و گفت : هر چه خواهی به من گوی که اگر هزار گویی ، یکی هم نشنوی.ا

و اذا مروا باللغو مروا کراما"ا"
مؤمنان هر گاه با سختی لغو روبرو شوند ؛ با بزرگواری از آن می گذرند

خوش باشید

 
At Thu May 26, 08:57:00 PM, Anonymous Anonymous said...

آورده اند:

سلطاني به شاعري گفت چرا مي گوئي آن چه مردم نمي فهمند.

شاعر پاسخ داد: چرا نمي فهمي آن چه مردم مي گويند.
webnevesht
شرمنده اما ...
بي خيال

همون خدايي که مروا کراما را گفته اوفوابالعقود را هم فرموده
اين ما هستيم که هرچي به نفعمون هست PICKUP را
ميکنيم

چقدر خوبه که اينهمه از پيامبر رحمت ميشنويم.نه غلام !؟

 
At Fri May 27, 12:25:00 PM, Anonymous Anonymous said...

ای خوشا روزی که ما معشوق را مهمان کنیم

دیده از روی نگارینش نگارستان کنیم

گر ز داغ هجر او دردی ست در دل های ما

ز آفتاب روی او، آن درد را درمان کنیم

چون به دست ما سپارد زلف مشک افشان خویش

پیش مشک افشان او، شاید که جان قربان کنیم

آن سر زلفش که بازی می کند از باد عشق

میل دارد تا که ما دل را در آن پیچان کنیم

... آفتاب رحمتش در خاک ما درتافته ست

ذره های خاک خود را پیش او رقصان کنیم

ذره های تیره را، در نور او روشن کنیم

چشم های خیره را در روی او تابان کنیم

 

Post a Comment

<< Home