Sunday, October 16, 2005

با علی علیه السلام: سهل الامر باشید، عیبجو نباشید

تراه ... سهلا امره ... مکظوما غیظه، الخیر منه مامول و الشر منه مأمون... یعفو عمن ظلمه و یعطی من حرمه و یصل من قطعه، بعیدا فحشه، لینا قوله...

"شخص متقی را می بینی ... که امرش آسان است. به نیکی او امید می رود و از شرش ایمنی حاصل است.از کسی که به او ظلم روا داشته است در می گذرد، و به کسی که او را محروم کرده است عطا می کند، و با کسی که از او بریده است، می پیوندد. سخن رکیک از دهانش دور و کلامش با مردمان نرم است...

سهل الامر بودن شخص متقی به این معناست که اهل تکلف نیست. انسانهای اهل تکلف، سهل الامر نیستند، نمی توان دانست که بالاخره رای اصلیشان چیست؟ فلان چیز را می پسندند یا نه؟ به عکس، انسانهای راستگو و بی مجامله،دیگران را آسوده می گذارند و کار را بر آنان آسان می کنند... کسی که مشی و روش معینی ندارد، زندگی و روابط با وی بسیار دشوار خواهد بود، زیرا هر لحظه انتظار امر نا منتظری از او می رود. نمی دانید که در اثر فلان کار، ناراحت می شود یا خوشحال؟ آیا فلان کلام را در محضرش بگویید یا نگویید؟ چنین موجود پیچیده ای، دیگران را هم به پیچش می افکند و خود بیش از دیگران دچار مشکل خواهد بود... انسان سهل الامر، نه دیگران را به زحمت می افکند نه خود را، و این معناییست که هر کس می تواند دیگران و خود را با آن بسنجد و ببیند که آیا روابطش با دیگر آدمیان، زحمت افزاست یا نه؟

در امور اجتماعی، هر چه مسئولیت و مرتبه مدیریت کسی بالاتر است، رفتارش هم باید قاعده دار تر و مضبوط تر و پیش بینی پذیر تر گردد. به زحمت نینداختن مردم امر بسیار مهمی است و از شروط تقوا در مدیریت و زمامداریست. چرا آدمی باید اهل تکلف باشد و هزار قاعده پیچیده برای خود وضع کند و از این راه دیگران را در تشخیص و پیش بینی عکس العمل های خود به وسواس و مشقت بیندازد؟

... در جای دیگری از نهج البلاغه، مولا ضمن وصیتی به فرزندشان می فرمایند: "ولا یکونن اخوک اقوی علی مقاطعتک منک علی صلته." چنان نباشد که دوست تو در بریدن قوی تر باشد از تو در پیوستن به او! یعنی زور تو باید بر دوستت بچربد، اما نه در قهر! غلبه تو باید در جانب مخالف باشد... پیش از این از امام سجاد نقل کردیم که از خداوند، الافضال علی غیر المستحق را طلب می کرد، یعنی تفضل بر کسانی که استحقاق هم ندارند... باری ، افضال بر غیر مستحق، جزء دستورات دینی است.

... از امیر المومنین منقول است که روزی از کنار آدم پستی عبور می کرد و آن شخص به او دشنام داد. امیرالمومنین این شعر را خواند:

و لقد مررت علی اللئیم یسبنی
فمضیت ثمت قلت ما یعنینی

از کنار لئیمی گذشتم که مرا فحش می داد. با خود گفتم که علی نام، زیاد است؛ شاید منظورش من نیستم و علی دیگری است. این بزرگواری در برابر دشنام از ما خواسته شده است... گذشته از این، شخص پارسا، عیب جو و عیب تراش هم نیست؛ چرا که از عیب جویی دیگران، به عیب خود مشغول است. طوبی لمن شغله عیبه عن عیوب الناس. خوشا به حال کسی که اشتغالش به عیوب خود، او را از عیبجویی مردم باز داشته است.

3 Comments:

At Sun Oct 16, 01:17:00 PM, Anonymous Anonymous said...

سلام، نماز و روزه قبول ان شاء اله
من فکر کنم هر چي بيشتر مينويسي بهتر مينويسي.
واقعا از مطالبت استفاده کردم و لذت بردم
التماس دعا
Mjshadan

 
At Mon Oct 17, 10:41:00 AM, Anonymous Anonymous said...

سلام طاعاتتان قبول

از مطالب خوبي كه مينويسيد متشكرم
اگه برايتان امكان داشت در باره اين مورد باز هم بنويسيد . سهل الامر بودن مطمئنا به اين منظور نيست كه هي به همه بگيم نظر من اينه يا در هر موردي نظرمون را بيان كنيم .
سپاس گذارم

 
At Mon Oct 17, 12:23:00 PM, Blogger هدی said...

سلام
دقیق و بجا نوشته بودید
باز هم سعی کنید که ساده بنویسید

شاد باشید

 

Post a Comment

<< Home