Friday, April 01, 2005

راه – هدایت


Posted by Hello

در بیابانهای مسیر، نکته ای به ذهنم رسید: در بیابان بی آب و علفی که هیچ اثری از بشر وجود نداشت غیر از "جاده" ، به این فکر افتاده بودم که اگر این جاده هم در این بیابان نبود، حقیقتا چگونه باید جهت و مسیرمان را پیدا می کردیم؟! و بلافاصله به این فکر افتادم که واقعا روزگاری بر آدمیان گذشته است که از این اختراع بشری بی بهره بوده اند و تصور کنید که چه مصیبتی می کشیده اند برای یافتن راهشان! اگر خوب بتوانید این مشکل را تصور کنید (که به نظرم تا در چنین بیابانی که آدم دیگری و رفت و آمدی هم در آن نیست، گرفتار نشوید، نمی توانید آنطور که باید آنرا تصور کنید)، در اینصورت می توانید بخوبی اهمیت مفهوم "هدایت" و مفهوم "صراط مستقیم" را درک کنید! همیشه اگر خودمان را در شرایط روزگار نزول قرآن تصور کنیم، بهتر می توانیم به کنه مطالب آن نزدیک شویم. در این مورد هم شما تصور کنید اهمیتی را که "دانستن راه" و "در مسیر بودن" برای اعراب بادیه نشین داشته است؛ اگر راهشان را در بیابانها می دانستند و از بودن در صراط مستقیم مطمئن بودند، چندان غصه دیگری نداشتند. مقایسه کنید با وضع امروز ما که هیچوقت نگران گم شدن نیستیم! همیشه جاده ای آماده پیش رویمان است، تابلوهای راهنما وجود دارند، کسانی که بتوانند در انتخاب مسیر کمکمان کنند هستند، اگر هیچکدام هم نبود سیستم GPRS به فریادمان می رسد! معلوم است که دیگر نیازی به هدایت به آن معنا که پیشینیان داشتند، احساس نمی کنیم و به دنبال آن اهمیتی هم برای این خواسته قرآنی که "اهدنا الصراط المستقیم"، قائل نیستیم!

1 Comments:

At Sun Apr 03, 01:29:00 PM, Blogger هدی said...

سلام
"بی پای پوش می توان از کویر گذشت
اما بی ستاره هرگز"
البته گاهی اوقات شرط رسیدن به راههای اصلی ومستقیم ،عبور از فرعیها وگذشتن از کژی است.باشد که همگی روزی به جاده اصلی قدم نهیم
موفق باشید

 

Post a Comment

<< Home