نامت بماند تا ابد، ای جان ما روشن ز تو
ای با من و پنهان چو دل، از دل سلامت می کنم
تو کعبه ای هر جا روم، قصد مقامت می کنم
هر جا که هستی حاضری، از دور بر ما ناظری
شب خانه روشن می شود، چون یاد نامت می کنم
گه همچو باز آشنا، بر دست تو پر می زنم
گه چون کبوتر پر زنان، آهنگ بامت می کنم
ای آفتاب! از دور تو، بر ما فرستی نور تو
ای جان هر مهجور، تو! جان را غلامت میکنم
تو کعبه ای هر جا روم، قصد مقامت می کنم
هر جا که هستی حاضری، از دور بر ما ناظری
شب خانه روشن می شود، چون یاد نامت می کنم
گه همچو باز آشنا، بر دست تو پر می زنم
گه چون کبوتر پر زنان، آهنگ بامت می کنم
ای آفتاب! از دور تو، بر ما فرستی نور تو
ای جان هر مهجور، تو! جان را غلامت میکنم
1 Comments:
جان را
سر هم نیست
همین
Post a Comment
<< Home